پيش از هر چيز بايد بگويم اين
گفتوگو در همان مرحله معرفي نامزدها شكل گرفت هر چند به
دلايل مختلف طول كشيد؛ دلايل مختلفي كه خيلي هم
قانعكنندهاند اما حتي به آن اشاره هم نميشود كرد! به هر
حال حالا كه اين گفتوگو دارد چاپ ميشود برندگان جايزه هم
معرفي شدند؛ در يك مراسم خصوصي. جايزه گلشيري هميشه يكي از
پرحاشيهترين جوايز ادبي ايران بوده است.
- - -
- خانم طاهري نامزدهاي دور اول جايزه گلشيري معرفي
شدند و اظهارنظرهاي بسياري درباره اين نامزدها عنوان شده
است. پيش از اينكه به ماهيت اين نظرها و بعضاً انتقادها
بپردازيم، فكر ميكنيد چرا جايزه گلشيري هميشه اينقدر با
اما و اگر روبهرو است؟
در وهله اول بايد به اين
نكته بديهي اشاره كرد كه هر انتخابي قطعاً و طبعاً اما و
اگر دارد. هميشه هستند كساني كه به صورت جزيي يا كلي با يك
مجموعه انتخاب مخالف باشند. اين در مورد هر انتخابي و هر
جايزهاي صدق ميكند. چه در مملكت خودمان و چه جاهاي ديگر.
در مورد جايزه گلشيري هم من البته اما و اگرهاي واردشده بر
آن را با جايزههاي ديگر ايران مقايسه نكردهام اما اگر به
نظر شما بيشتر آماج اين مخالفتها قرار ميگيرد، شايد بايد
با اعتماد به نفس تمام! عرض كنم كه حتماً خيلي معتبر است
يا انتظار از آن نزد خردهگيران منصف يا غيرمنصف بالاتر
است يا خيلي چيزهاي ديگر. گفتم خردهگيران و نه منتقدان
چون اگر در پرسشهايتان دقيقاً به نقدها بپردازيد، آن وقت
ميشود وارد بحث شد. البته بديهي است كه اگر بخواهم از
منظر غيرمنصفها بگويم، كه عاقلانهتر آن است يا به مصلحت
نزديكتر، كه بگذارم خودشان بگويند يا خودشان اصلاً
گفتهاند، لابد ايرادهاي كارمان بيشتر از بقيه است كه
البته بديهي است من اين را نميپذيرم.
- خب پس
بگذاريد از اول ماجرا را شروع كنيم. هيات انتخاب اوليه بر
چه اساسي صورت گرفته يعني ملاكتان براي انتخاب آدمها
براي داوري چه بود و آيا اين ملاكها در تمام دورهها
يكسان است يا بر اساس شرايط هر دوره فرق
ميكند.
اول يك مروري كنم بر نحوه تعيين نامزدها.
در دوره اول از ابتدا تا انتها چهار داور داشتيم. در دوره
دوم شش داور. در مرحله اول همه كتابها را خواندند و
برآيند نظر آنها به معرفي نامزدها انجاميد. چهار داور هم
در مرحله نهايي برندگان را تعيين كردند. در دوره سوم شكل
داوري باز تغيير كرد به اين صورت كه چهار گروه همه كتابها
را خواندند و در ضمن فهرست كتابهايي كه در آن دوره بررسي
ميشد، براي 60 نفر ارسال شد تا به هر كتابي كه
خواندهاند، امتياز بدهند. علتش اين بود كه داوراني كه
مايل بوديم نتيجه نهايي را تعيين كنند وقت نداشتند تمامي
كتابهاي آن سال را بخوانند، پس تصميم گرفتيم سرند اوليه
را به اين شكل انجام دهيم. در دوره چهارم هم تصميم گرفتيم
در مرحله اول سرند اوليه را با ارسال فرم ارزيابي براي
تعداد زيادي از مخاطبان جدي ادبيات- اعم از نويسنده و
منتقد و خوانندگان جدي ادبيات- انجام دهيم.
47 نفر
فرمها را پر كردند و به ما برگرداندند. در دوره پنجم از
60 نفري كه پذيرفته بودند با ما در مرحله ارزيابي همكاري
كنند، 35 نفر فرمها را بازگرداندند- به دلايل گوناگون
شخصي يا تعداد اندك كتابهايي كه خوانده بودند يا خلف
وعدههاي معمول. ضمن اينكه در سايت بنياد اين را هم قيد
كرديم كه به خيليها دسترسي نداريم و از همه اهل قلم و
كارشناسان ادبيات داستان كه علاقهمند به شركت در اين
نظرسنجي بودند، دعوت كرده بوديم امتيازهايي را كه به آثار
ميدهند، برايمان بفرستند. همان جا هم نام ارزيابان مرحله
اول را كه فهرستشان قطعي شده بود، منتشر كرديم تا اگر كسي
خواست، كتابش را به دستشان برساند. مقصودمان هم اين بود
كه كتابهايي كه خوب پخش نميشوند يا در شهرستان منتشر
شدهاند، ناخوانده نمانند. از اين دوره هم خواستيم كه در
مرحله ارزيابي به آثار از يك تا 9 نمره بدهند تا جمعبندي
سادهتر شود. پيشتر فقط ميبايست از سه گزينه ضعيف/ متوسط/
عالي يكي را انتخاب ميكردند. دوره ششم هم به همين ترتيب
انجام گرفت با اين تفاوت كه 28 ارزياب فرمها را پر كردند.
اين را هم بگويم كه اگر ارزيابي حداقل پنج كتاب را نخوانده
بود، آرايش به حساب نميآمد و نامش هم در فهرست ارزيابان
قيد نميشد. هنوز هم همين كار را ميكنيم. يك نكته را هم
تا يادم نرفته بگويم كه از ارزيابان ضمناً خواسته ميشد
تكداستانهاي شاخص هر مجموعه داستان را هم در آن فهرست
قيد كنند تا در مجموعه نقش كه هر سال درميآمد، چاپ كنيم.
خب در دوره هفتم هم باز در مرحله نظرخواهي 37 نفر به ما
پاسخ دادند و در دوره هشتم هم از 47 نفري كه با آنها تماس
گرفتيم و موافقتشان را جلب كرديم آراي 27 نفر واجد شرايط
مندرج در آييننامه جايزه بود كه در دوره هفتم تهيه شده
بود. وخيمتر شدن وضعيت انتشار ادبيات داستاني و ميزان
خوانده شدن اين كتابها مسالهاي بود كه از دوره قبلش مطرح
كرديم و اين وخامت سير صعودي داشت. گاه در فرمهايي كه به
ما بازميگرداندند، فقط به يكي دو كتاب امتياز داده بودند،
با اينكه مهلت برگرداندن فرمها را يك ماه هم تمديد كرديم.
در دوره هشتم ضمناً داوران هم حاضر نشدند از ميان نامزدها
اثري را به عنوان برنده اعلام كنند؛ امري كه سبب شد بنياد
به فكر دوسالانه كردن جايزه بيفتد و هر دوره از ميان
رمانها يا مجموعه داستانهاي دو سال برنده را انتخاب
كند. تفصيل و مقدمات اين نتيجهگيري هم در سايت بنياد آمده
است. دوره نهم به مجموعه داستانهاي يك سال اختصاص داشت.
تجربه ارزيابي دوره گذشتهاش هم ما را بر آن داشت كه تمامي
كتابها را تهيه كنيم و در اختيار 10 ارزيابي قرار دهيم كه
حاضر شدند تمامي كتابها را بخوانند و به آنها امتياز
دهند. در دوره جاري هم كه رمانهاي دو سال بررسي شدهاند
علاوه بر اينكه آثار را تهيه كردهايم و به تعدادي از
ارزيابان دادهايم، فهرست كتابها را براي تعداد ديگري هم
فرستادهايم تا اين دايره گستردهتر شود. برخي از ارزيابان
گروه دوم بودند كه دستكم 60 درصد آثار را خوانده بودند.
برخي هم البته بودند كه تعداد كتابهاي امتيازگرفتهشان به
حد نصاب براي شركت در جمعبندي نميرسيد. خب اينها در مورد
فهرست. اين را ميدانم كه برخي از كساني هم كه همكاري با
ما را ادامه ندادند، احتمالاً عملكرد جايزهمان مطابق
ميلشان نبوده است. برخي هم بودند كه ما عملكردشان را
نميپسنديديم. ضمن اينكه همين جا بگويم بسيار استقبال
ميكنيم كه دوستان، به خصوص آنها كه بر فهرست ارزيابانمان
خرده ميگيرند در همان فضاهايي كه حرفهايي كلي را در اين
زمينه مطرح ميكنند- بگذريم از اهانتها و توطئهباوريها
كه بعضاً بينام است و قابل پاسخگويي نيست- مشخصاً بگويند
اگر خود بودند ميتوانستند موافقت چه كساني را براي خواندن
تمامي آثار هر دوره جلب كنند و آن وقت ميشود قضاوت كرد كه
تا چه حد وفاق نسبي بر سر صلاحيت اين نامها وجود دارد. پس
ميبينيم در اين چند دورهاي كه جايزه به صورت دومرحلهاي
اجرا ميشود در مرحله اول فهرستي از ارزيابان تهيه
ميكنيم، معمولاً 50 يا 60 نام. اگر به چند دوره قبل نگاه
كنيد ميتوانيد نامها را ببينيد. طبعاً از اهل ادبيات
هستند، چه منتقد، چه نويسنده و به طور كلي ميتوان گفت
مخاطبان و خوانندگان حرفهاي ادبيات داستاني. اگر فهرست
ارزيابانمان را در دورههاي متفاوت مقايسه كنيد، در
سايتمان كه متاسفانه فعلاً از دسترس خارج است، نامهاي
مشتركي مييابيد و نامهايي كه ديگر در فهرست نيستند و نيز
نامهاي جديد كه با شناختي كه طي سال به دست ميآيد وارد
فهرست ارزيابانمان ميشوند. هر سال وقت تهيه فهرست
ارزيابان به فهرست ارزيابان و داوران و نيز نامزدها و
برندگان دورههاي قبل نيز رجوع ميكنيم يعني همه را
ميبينيم و فهرست دوره جاري را تهيه ميكنيم. يكي دو نفر
از ارزيابان دورههاي پيشين را خودمان حذف كردهايم، به
اين دليل كه نمرههايي كه به آثار ميدادند از معدل فاصله
بسيار زيادي داشت. مثلاً ارزيابي داشتيم كه به تازگي هم
موضوع عام و خاص بودن سليقه را مطرح كرده. اين ارزياب كه
زحمت ميكشيد و كار را هم بسيار جدي ميگرفت و خودش اكثر
كتابهاي فهرست را تهيه ميكرد و ميخواند، به 90 درصد
آثار هر سال نمره صفر داده بود چون از ريشه با هرگونه كار
زباني و فرمي يا هرگونه پيچيدگي ذاتي در برخي از
داستانها مخالف است. (به گمانم اگر مثلاً خانهروشنان
گلشيري را هم به او بدهيم نمره صفر ميدهد.) يعني
نميتوانست از سليقه فردياش بگذرد – كه در سايتش به نام
ادبيات ايران هم اين سليقه را ميبينيم- و ارزشهاي يك اثر
را در چارچوب خود آن اثر ببيند. بعد ميديديم به معدود
آثاري كه با سليقهاش يا نوع نوشتن خودش هماهنگ بود
نمرههاي بالا ميداد. متوجهيد كه، به هرچه شخصاً دوست
نداشت و از قبل تصميمش را گرفته بود يك و دو و سه هم
نميداد، صفر ميداد، يعني هيچ وجهي از اين آثار، چه در
شخصيتپردازي يا زبان يا ساختار يا مضمون كوچكترين ارزشي
در نظرش نداشت. خب ما چنين ارزيابي را داراي سليقه خاص
ميدانيم نه عام. پس تلاش ما بر اين است كه اين فهرستي كه
تهيه ميكنيم در مجموع حاصل امتيازهايشان را بشود حاصلي
بالنسبه قابل اعتماد دانست. طبعاً تمامي كساني كه نامشان
در فهرست اوليه ما ميآيد به دلايل گوناگون نميتوانند با
ما همكاري كنند. كمال مطلوب ما آن است كه تمامي آنان در
اين ارزيابي شركت كنند. نميخواهم بگويم هيچ اشكالي بر
روند كارمان نميبينم. قصدم فقط روشن شدن وضعيت است، و
اينكه اگر زماني به اين نتيجه برسيم كه به دليل شرايط
نميتوانيم پاي صحت و اعتبار نسبي عملكردمان بايستيم،
ترديد نكنيد كه بيش از همه دغدغه اعتبار اين بنياد و جايزه
را داريم و كار را متوقف خواهيم كرد.
يك نكته را هم
درباره فهرست كتابها بگويم. از منابع ما در تهيه اين
فهرست خانه كتاب است و سايتش. گاهي به آنجا رجوع كردهايم،
گاهي از روي سايتشان برداشتهايم و نگاهي هم كردهايم
البته به سيدياي كه مدتي است به پيوست كتاب ماه ادبيات و
فلسفه توزيع ميشود. اما چند باري هم اعلام كردهايم كه
اين فهرست چندان برايمان قابل استفاده و مورد اعتماد
نبوده، به دليل مغشوش بودنش چه در تفكيك رمان و مجموعه
داستان و چه در تفكيك چاپها و چه در سال انتشار. بارها
ديدهايم كه اطلاعات آن اشتباه بوده است. بنابراين هرگز
نتوانستهايم به آن بسنده كنيم. يكي از كارهايي كه خيلي از
دورهها كردهايم و شايد ناشراني به ياد داشته باشند، اين
بوده كه در نمايشگاه كتاب فهرست را كامل كردهايم. شايد
خود مرا هم به ياد داشته باشند كه رفتهام و كتابها را
ورق زدهام تا اطلاعات دقيق را يادداشت كنم، يا
كاتالوگهايشان را از آنها گرفتهام. اگر هم بنا بر تهيه
كتابها بوده از آنها شفاهاً خواستهام يا نامهاي خطاب به
آنها نوشتهام كه در صورت تمايل پنج نسخه از كتابشان را
بدهند. نمايشگاه به ويژه از لحاظ ناشران شهرستاني برايمان
مهم بوده است. نكته مهم ديگر اينكه خيلي از كتابها كه در
شناسنامهشان سال انتشارشان سال گذشته
قيد شده در
نمايشگاه عرضه ميشوند و نميخواهيم از قلم بيفتند. در
مواردي هم در طول سال با دفتر بسياري از ناشران تماس
گرفتهايم. گاه اطلاعات خود آنها اشتباه بوده و كتابي را
كه در نشر ديگري پيشتر چاپ شده به عنوان چاپ اول به ما
معرفي كردهاند يا يادشان رفته كتابي را كه منتشر كردهاند
به ما بدهند يا حتي نامش را بگويند. ناشراني هم هستند كه
به دليل عناد با بنياد گلشيري و اصلاً نام گلشيري حاضر
نيستند كوچكترين همكارياي با ما بكنند. ميخواهم بگويم
تمام تلاشمان را ميكنيم كه اين فهرست درست تهيه شود. اما
بيشك همواره اشتباهاتي به آن راه مييابد. بنياد نه
كارمند موظف دارد و نه دفتر و دستكي. براي همين در
نامهايي از ارزيابان ميخواهيم هر اشتباهي را به ما گوشزد
كنند. اگر كتابي بوده كه در فهرست نيامده، اگر كتابي به
اشتباه آمده، يا اطلاعات كتابشناسياش اشتباه است به ما
بگويند. در دورههاي پيشين فهرست را خيلي زودتر در سايت
ميگذاشتيم و اصلاحات را به تدريج وارد سايت هم ميكرديم.
ميتوانيد نمونههايش را در دورههاي قبل ببينيد. امسال
چون تجربه دوسالانه شدن جايزه را نداشتيم و فهرست را زودتر
در سايت نگذاشته بوديم، اين فهرست را خود من در همان
ديروقت شب در پايان جلسه طولاني جمعبندي امتيازها و تعيين
نامزدها تايپ كردم تا همراه با خبر نامزدها روي سايت برود.
فايل فهرست ارزيابي به صورت جدول بود، بدون سال انتشار و
بنده كه هنوز در اين عرصهها جاهلم نميتوانستم آنها را از
جدول درآورم و فرمتشان را به فرمت سايت تبديل كنم. نشستم
بعد از خبر نامزدها، همه صد و اندي رمان را با نام نويسنده
و ناشر و سال نشر تايپ كردم. كار تا روز بعد ادامه يافت.
(نگويند حالا كه يعني شب نخوابيد؟ خوابيدم و صبح كار را
ادامه دادم، دقيقاً به اين دليل كه ممكن بود بر اثر خستگي
اشتباه كنم.) و به گمانم دو كتاب از قلم افتاد كه اتفاقاً
درست پشت هم در فهرست ارزيابان آمده بود، شايد هم بيشتر و
من هنوز بيخبرم. نام ناشر يكي از نامزدها هم اشتباه بود.
به هرحال چون ممكن است بعداً بخواهيد بپرسيد، يك بار براي
هميشه اعلام ميكنم فهرست كتابهايي كه براي ارزيابي
فرستادهايم اشتباهاتي داشته است و اين اشتباهات را دوستان
گوشزد كردند و ما طي فرآيند ارزيابي آنها را رفع كرديم.
مثلاً مجموعه داستاني جزء رمانها آمده بود. كتابي چاپ
اولش نبود. نام ناشر كتابي اشتباه شده بود. كتابي در فهرست
از قلم افتاده بود. هر تغييري در فهرست را به اطلاع
ارزيابان رسانديم. اگر گفتند فلان كتاب را در فهرست
نياوردهايد، رفتهايم و خريدهايم يا ناشر به رايگان در
اختيارمان گذاشته و به ارزيابان گروه دوم هم خبر دادهايم
كه اگر خواندهاند به آن امتياز بدهند. پس اگر هم كتابي
حتي در فهرست ارزيابان نبوده هر كس كه خوانده بوده به ما
خبر داده است و ما هم به بقيه. يعني اگر هم به فرض محال
بنياد قصد حذف كتابي را داشته ارزيابان نگذاشتهاند (خواهش
هم ميكنم به فرض محالش دقت كنيد، فردا عليهمان به كار
نرود). امسال تا جايي كه خبر دارم دو مورد بوده كه بنياد
از قلم انداخته و ارزيابان هم هيچكدام يا آن را نخوانده
بودهاند يا به دليل دوسالانه شدن جايزه فراموشش كردهاند
(كه شايد يكي از اشكالات اين دوسالانه شدن همين
باشد).
يكي از آنها محاق سهيلا بسكي است كه دو
داستان بلند است در يك كتاب، البته از لحاظ شكلي مشكلي با
اين كتاب وجود دارد و آن اين است كه هرچند ما داستان بلند
و رمان و مجموعه داستانهاي بههم پيوسته را در يك مقوله
ميگذاريم- دقيقاً مثالي كه ميتوان زد همين بحث بر سر
شازده احتجاب است كه برخي آن را داستان بلند ميدانند نه
رمان و همين در همان ابتداي كار ما را بر آن داشت داستان
بلند را هم در كنار رمان قرار دهيم- اما اگر يك داستان
بلند كتابي با دو داستان بلند ضعيف باشد و يكي مثلاً قوي،
ميشود به نيمي از يك كتاب جايزه داد، يا بايد در مقوله
مجموعه داستان قرارش داد، يا از داوران خواست كه در مورد
اين كتاب به هر داستان بلندش امتياز جداگانه بدهند؟ البته
كتاب محاق از قلم افتاد و هيچ ارزيابي هم متوجه اين مساله
نشد. مقصودم اين است كه بعد از اينكه نويسندهاش اين
اشتباه ما را مطرح كرد- هرچند بر اساس آنچه نوشته است
انگيزههايي براي آن پيش خود تصور كرده است- به فكر اين
مساله شكلي افتاديم. اما اين را هم بگويم كه امسال كتاب
شمايل تاريك كاخهاي سناپور هم همين وضعيت را داشت و در
فهرست ارزيابي رمان اين دوره قرار گرفت و به آن امتياز
دادند، اما ميدانم كه در جايزه ديگري در فهرست مجموعه
داستان قرارش دادهاند. چون امسال اولين سالي است كه با
چنين مسالهاي روبهرو شدهايم بايد در موردش تصميم بگيريم
تا در موارد بعدي تكليفمان روشن باشد. يك كتاب ديگر هم از
قلم افتاده بود؛ «بيوتن»، كه باز ارزيابانمان هم اين از
قلمافتادگي را به ما گوشزد نكردند و اگر هم آن را خوانده
بودند، به دليل گذشت زمان فراموش كردهاند آن را به فهرست
اضافه كنند و به آن امتياز بدهند. از اين بحثها كه گفتم،
آنها كه منصفاند يك نتيجه هم ميتوانند بگيرند. اگر قصد
بنياد بر حذف اثري از مرحله ارزيابي بود، قاعدتاً آن اثر
را حتماً در فهرستي كه در سايت منتشر ميكند ميگنجاند تا
اين سوگيري خود را بپوشاند. امسال كاملاً عكس اين اتفاق
افتاده است، يعني كتابهايي در فهرست ارزيابي بودهاند كه
در فهرست سايت از قلم افتادهاند. اما از قلم افتادن دو
كتابي كه در بالا اشاره كردم خطاي سهوي بنياد بوده است و
از اين بابت از نويسندگان و خوانندگانشان عذر ميخواهم
چه باور كنند سهوي بوده است چه هرچه هم بگوييم از قبل
تصميم گرفتهاند كه باور نكنند.