1146 شماره
سه شنبه، 7 دي 1389
صفحه نخست :: فرهنگ :: ادبيات
گفت‌وگو با فرزانه طاهري درباره جايزه گلشيري- بخش اول
جايزه گلشيري؟ حتماً خيلي معتبر است
  الهه خسروي‌يگانه

پيش از هر چيز بايد بگويم اين گفت‌وگو در همان مرحله معرفي نامزدها شكل گرفت هر چند به دلايل مختلف طول كشيد؛ دلايل مختلفي كه خيلي هم قانع‌كننده‌اند اما حتي به آن اشاره هم نمي‌شود كرد! به هر حال حالا كه اين گفت‌وگو دارد چاپ مي‌شود برندگان جايزه هم معرفي شدند؛ در يك مراسم خصوصي. جايزه گلشيري هميشه يكي از پرحاشيه‌ترين جوايز ادبي ايران بوده است.

- - -

- خانم طاهري نامزدهاي دور اول جايزه گلشيري معرفي شدند و اظهارنظرهاي بسياري درباره اين نامزدها عنوان شده است. پيش از اينكه به ماهيت اين نظرها و بعضاً انتقادها بپردازيم، فكر مي‌كنيد چرا جايزه گلشيري هميشه اينقدر با اما و اگر روبه‌رو است؟

در وهله اول بايد به اين نكته بديهي اشاره كرد كه هر انتخابي قطعاً و طبعاً اما و اگر دارد. هميشه هستند كساني كه به صورت جزيي يا كلي با يك مجموعه انتخاب مخالف باشند. اين در مورد هر انتخابي و هر جايزه‌اي صدق مي‌كند. چه در مملكت خودمان و چه جاهاي ديگر. در مورد جايزه گلشيري هم من البته اما و اگرهاي واردشده بر آن را با جايزه‌هاي ديگر ايران مقايسه نكرده‌ام اما اگر به نظر شما بيشتر آماج اين مخالفت‌ها قرار مي‌گيرد، شايد بايد با اعتماد به نفس تمام! عرض كنم كه حتماً خيلي معتبر است يا انتظار از آن نزد خرده‌گيران منصف يا غيرمنصف بالاتر است يا خيلي چيزهاي ديگر. گفتم خرده‌گيران و نه منتقدان چون اگر در پرسش‌هايتان دقيقاً به نقدها بپردازيد، آن وقت مي‌شود وارد بحث شد. البته بديهي است كه اگر بخواهم از منظر غيرمنصف‌ها بگويم، كه عاقلانه‌تر آن است يا به مصلحت نزديك‌تر، كه بگذارم خودشان بگويند يا خودشان اصلاً گفته‌اند، لابد ايرادهاي كارمان بيشتر از بقيه است كه البته بديهي است من اين را نمي‌پذيرم.

- خب پس بگذاريد از اول ماجرا را شروع كنيم. هيات انتخاب اوليه بر چه اساسي صورت گرفته يعني ملاك‌تان براي انتخاب آدم‌ها براي داوري چه بود و آيا اين ملاك‌ها در تمام دوره‌ها يكسان است يا بر اساس شرايط هر دوره فرق مي‌كند.

اول يك مروري كنم بر نحوه تعيين نامزدها. در دوره اول از ابتدا تا انتها چهار داور داشتيم. در دوره دوم شش داور. در مرحله اول همه كتاب‌ها را خواندند و برآيند نظر آنها به معرفي نامزدها انجاميد. چهار داور هم در مرحله نهايي برندگان را تعيين كردند. در دوره سوم شكل داوري باز تغيير كرد به اين صورت كه چهار گروه همه كتاب‌ها را خواندند و در ضمن فهرست كتاب‌هايي كه در آن دوره بررسي مي‌شد، براي 60 نفر ارسال شد تا به هر كتابي كه خوانده‌اند، امتياز بدهند. علتش اين بود كه داوراني كه مايل بوديم نتيجه نهايي را تعيين كنند وقت نداشتند تمامي كتاب‌هاي آن سال را بخوانند، پس تصميم گرفتيم سرند اوليه را به اين شكل انجام دهيم. در دوره چهارم هم تصميم گرفتيم در مرحله اول سرند اوليه را با ارسال فرم ارزيابي براي تعداد زيادي از مخاطبان جدي ادبيات- اعم از نويسنده و منتقد و خوانندگان جدي ادبيات- انجام دهيم.

47 نفر فرم‌ها را پر كردند و به ما برگرداندند. در دوره پنجم از 60 نفري كه‌ پذيرفته بودند با ما در مرحله ارزيابي همكاري كنند، 35 نفر فرم‌ها را بازگرداندند- به دلايل گوناگون شخصي يا تعداد اندك كتاب‌هايي كه خوانده بودند يا خلف وعده‌هاي معمول. ضمن اينكه در سايت بنياد اين را هم قيد كرديم كه به خيلي‌ها دسترسي نداريم و از همه اهل قلم و كارشناسان ادبيات داستان كه علاقه‌مند به شركت در اين نظرسنجي بودند، دعوت كرده بوديم امتيازهايي را كه به آثار مي‌دهند، برايمان بفرستند. همان جا هم نام ارزيابان مرحله اول را كه فهرست‌شان قطعي شده بود، منتشر كرديم تا اگر كسي خواست، كتابش را به دست‌شان برساند. مقصودمان هم اين بود كه كتاب‌هايي كه خوب پخش نمي‌شوند يا در شهرستان منتشر شده‌اند، ناخوانده نمانند. از اين دوره هم خواستيم كه در مرحله ارزيابي به آثار از يك تا 9 نمره بدهند تا جمع‌بندي ساده‌تر شود. پيشتر فقط مي‌بايست از سه گزينه ضعيف/ متوسط/ عالي يكي را انتخاب مي‌كردند. دوره ششم هم به همين ترتيب انجام گرفت با اين تفاوت كه 28 ارزياب فرم‌ها را پر كردند. اين را هم بگويم كه اگر ارزيابي حداقل پنج كتاب را نخوانده بود، آرايش به حساب نمي‌آمد و نامش هم در فهرست ارزيابان قيد نمي‌شد. هنوز هم همين كار را مي‌كنيم. يك نكته را هم تا يادم نرفته بگويم كه از ارزيابان ضمناً خواسته مي‌شد تك‌‌داستان‌هاي شاخص هر مجموعه داستان را هم در آن فهرست قيد كنند تا در مجموعه نقش كه هر سال درمي‌آمد، چاپ كنيم. خب در دوره هفتم هم باز در مرحله نظرخواهي 37 نفر به ما پاسخ دادند و در دوره هشتم هم از 47 نفري كه با آنها تماس گرفتيم و موافقت‌شان را جلب كرديم آراي 27 نفر واجد شرايط مندرج در آيين‌نامه جايزه بود كه در دوره هفتم تهيه شده بود. وخيم‌تر شدن وضعيت انتشار ادبيات داستاني و ميزان خوانده شدن اين كتاب‌ها مساله‌اي بود كه از دوره قبلش مطرح كرديم و اين وخامت سير صعودي داشت. گاه در فرم‌هايي كه به ما بازمي‌گرداندند، فقط به يكي دو كتاب امتياز داده بودند، با اينكه مهلت برگرداندن فرم‌ها را يك ماه هم تمديد كرديم. در دوره هشتم ضمناً داوران هم حاضر نشدند از ميان نامزدها اثري را به عنوان برنده اعلام كنند؛ امري كه سبب شد بنياد به فكر دوسالانه كردن جايزه بيفتد و هر دوره از ميان رمان‌ها يا مجموعه ‌داستان‌هاي دو سال برنده را انتخاب كند. تفصيل و مقدمات اين نتيجه‌گيري هم در سايت بنياد آمده است. دوره نهم به مجموعه ‌داستان‌هاي يك سال اختصاص داشت. تجربه ارزيابي دوره گذشته‌اش هم ما را بر آن داشت كه تمامي كتاب‌ها را تهيه كنيم و در اختيار 10 ارزيابي قرار دهيم كه حاضر شدند تمامي كتاب‌ها را بخوانند و به آنها امتياز دهند. در دوره جاري هم كه رمان‌هاي دو سال بررسي شده‌اند علاوه بر اينكه آثار را تهيه كرده‌ايم و به تعدادي از ارزيابان داده‌ايم، فهرست كتاب‌ها را براي تعداد ديگري هم فرستاده‌ايم تا اين دايره گسترده‌تر شود. برخي از ارزيابان گروه دوم بودند كه دست‌كم 60 درصد آثار را خوانده بودند. برخي هم البته بودند كه تعداد كتاب‌هاي امتيازگرفته‌شان به حد نصاب براي شركت در جمع‌بندي نمي‌رسيد. خب اينها در مورد فهرست. اين را مي‌دانم كه برخي از كساني هم كه همكاري با ما را ادامه ندادند، احتمالاً عملكرد جايزه‌مان مطابق ميل‌شان نبوده است. برخي هم بودند كه ما عملكردشان را نمي‌پسنديديم. ضمن اينكه همين جا بگويم بسيار استقبال مي‌كنيم كه دوستان، به خصوص آنها كه بر فهرست ارزيابان‌مان خرده مي‌گيرند در همان فضاهايي كه حرف‌هايي كلي را در اين زمينه مطرح مي‌كنند- بگذريم از اهانت‌ها و توطئه‌باوري‌ها كه بعضاً بي‌نام است و قابل پاسخگويي نيست- مشخصاً بگويند اگر خود بودند مي‌توانستند موافقت چه كساني را براي خواندن تمامي آثار هر دوره جلب كنند و آن وقت مي‌شود قضاوت كرد كه تا چه حد وفاق نسبي بر سر صلاحيت اين نام‌ها وجود دارد. پس مي‌بينيم در اين چند دوره‌اي كه جايزه به صورت دومرحله‌اي اجرا مي‌شود در مرحله اول فهرستي از ارزيابان تهيه مي‌كنيم، معمولاً 50 يا 60 نام. اگر به چند دوره قبل نگاه كنيد مي‌توانيد نام‌ها را ببينيد. طبعاً از اهل ادبيات هستند، چه منتقد، چه نويسنده و به طور كلي مي‌توان گفت مخاطبان و خوانندگان حرفه‌اي ادبيات داستاني. اگر فهرست ارزيابان‌مان را در دوره‌هاي متفاوت مقايسه كنيد، در سايت‌مان كه متاسفانه فعلاً از دسترس خارج است، نام‌هاي مشتركي مي‌يابيد و نام‌هايي كه ديگر در فهرست نيستند و نيز نام‌هاي جديد كه با شناختي كه طي سال به دست مي‌آيد وارد فهرست ارزيابان‌مان مي‌شوند. هر سال وقت تهيه فهرست ارزيابان به فهرست ارزيابان و داوران و نيز نامزدها و برندگان دوره‌هاي قبل نيز رجوع مي‌كنيم يعني همه را مي‌بينيم و فهرست دوره جاري را تهيه مي‌كنيم. يكي دو نفر از ارزيابان دوره‌هاي پيشين را خودمان حذف كرده‌ايم، به اين دليل كه نمره‌هايي كه به آثار مي‌دادند از معدل فاصله بسيار زيادي داشت. مثلاً ارزيابي داشتيم كه به تازگي هم موضوع عام و خاص بودن سليقه را مطرح كرده. اين ارزياب كه زحمت مي‌كشيد و كار را هم بسيار جدي مي‌گرفت و خودش اكثر كتاب‌هاي فهرست را تهيه مي‌كرد و مي‌خواند، به 90 درصد آثار هر سال نمره صفر داده بود چون از ريشه با هرگونه كار زباني و فرمي يا هرگونه پيچيدگي ذاتي در برخي از ‌داستان‌ها مخالف است. (به گمانم اگر مثلاً خانه‌روشنان گلشيري را هم به او بدهيم نمره صفر مي‌دهد.) يعني نمي‌توانست از سليقه فردي‌اش بگذرد – كه در سايتش به نام ادبيات ايران هم اين سليقه را مي‌بينيم- و ارزش‌هاي يك اثر را در چارچوب خود آن اثر ببيند. بعد مي‌ديديم به معدود آثاري كه با سليقه‌اش يا نوع نوشتن خودش هماهنگ بود نمره‌هاي بالا مي‌داد. متوجهيد كه، به هرچه شخصاً دوست نداشت و از قبل تصميمش را گرفته بود يك و دو و سه هم نمي‌داد، صفر مي‌داد، يعني هيچ وجهي از اين آثار، چه در شخصيت‌پردازي يا زبان يا ساختار يا مضمون كوچك‌ترين ارزشي در نظرش نداشت. خب ما چنين ارزيابي را داراي سليقه خاص مي‌دانيم نه عام. پس تلاش ما بر اين است كه اين فهرستي كه تهيه مي‌كنيم در مجموع حاصل امتيازهايشان را بشود حاصلي بالنسبه قابل اعتماد دانست. طبعاً تمامي كساني كه نام‌شان در فهرست اوليه ما مي‌آيد به دلايل گوناگون نمي‌توانند با ما همكاري كنند. كمال مطلوب ما آن است كه تمامي آنان در اين ارزيابي شركت كنند. نمي‌خواهم بگويم هيچ اشكالي بر روند كارمان نمي‌بينم. قصدم فقط روشن شدن وضعيت است، و اينكه اگر زماني به اين نتيجه برسيم كه به دليل شرايط نمي‌توانيم پاي صحت و اعتبار نسبي عملكردمان بايستيم، ترديد نكنيد كه بيش از همه دغدغه اعتبار اين بنياد و جايزه را داريم و كار را متوقف خواهيم كرد.

يك نكته را هم درباره فهرست كتاب‌ها بگويم. از منابع ما در تهيه اين فهرست خانه كتاب است و سايتش. گاهي به آنجا رجوع كرده‌ايم، گاهي از روي سايت‌شان برداشته‌ايم و نگاهي هم كرده‌ايم البته به سي‌دي‌اي كه مدتي است به پيوست كتاب ماه ادبيات و فلسفه توزيع مي‌شود. اما چند باري هم اعلام كرده‌ايم كه اين فهرست چندان برايمان قابل استفاده و مورد اعتماد نبوده، به دليل مغشوش بودنش چه در تفكيك رمان و مجموعه داستان و چه در تفكيك چاپ‌ها و چه در سال انتشار. بارها ديده‌ايم كه اطلاعات آن اشتباه بوده است. بنابراين هرگز نتوانسته‌ايم به آن بسنده كنيم. يكي از كارهايي كه خيلي از دوره‌ها كرده‌ايم و شايد ناشراني به ياد داشته باشند، اين بوده كه در نمايشگاه كتاب فهرست را كامل كرده‌ايم. شايد خود مرا هم به ياد داشته باشند كه رفته‌ام و كتاب‌ها را ورق ‌زده‌ام تا اطلاعات دقيق را يادداشت كنم، يا كاتالوگ‌هايشان را از آنها گرفته‌ام. اگر هم بنا بر تهيه كتاب‌ها بوده از آنها شفاهاً خواسته‌ام يا نامه‌اي خطاب به آنها نوشته‌ام كه در صورت تمايل پنج نسخه از كتاب‌شان را بدهند. نمايشگاه به ويژه از لحاظ ناشران شهرستاني برايمان مهم بوده است. نكته مهم ديگر اينكه خيلي از كتاب‌ها كه در ‌شناسنامه‌شان سال انتشارشان سال گذشته

قيد شده در نمايشگاه عرضه مي‌شوند و نمي‌خواهيم از قلم بيفتند. در مواردي هم در طول سال با دفتر بسياري از ناشران تماس گرفته‌ايم. گاه اطلاعات خود آنها اشتباه بوده و كتابي را كه در نشر ديگري پيشتر چاپ شده به عنوان چاپ اول به ما معرفي كرده‌اند يا يادشان رفته كتابي را كه منتشر كرده‌اند به ما بدهند يا حتي نامش را بگويند. ناشراني هم هستند كه به دليل عناد با بنياد گلشيري و اصلاً نام گلشيري حاضر نيستند كوچك‌ترين همكاري‌اي با ما بكنند. مي‌خواهم بگويم تمام تلاش‌مان را مي‌كنيم كه اين فهرست درست تهيه شود. اما بي‌شك همواره اشتباهاتي به آن راه مي‌يابد. بنياد نه كارمند موظف دارد و نه دفتر و دستكي. براي همين در نام‌هايي از ارزيابان مي‌خواهيم هر اشتباهي را به ما گوشزد كنند. اگر كتابي بوده كه در فهرست نيامده، اگر كتابي به اشتباه آمده، يا اطلاعات كتاب‌شناسي‌اش اشتباه است به ما بگويند. در دوره‌هاي پيشين فهرست را خيلي زودتر در سايت مي‌گذاشتيم و اصلاحات را به تدريج وارد سايت هم مي‌كرديم. مي‌توانيد نمونه‌هايش را در دوره‌هاي قبل ببينيد. امسال چون تجربه دوسالانه شدن جايزه را نداشتيم و فهرست را زودتر در سايت نگذاشته بوديم، اين فهرست را خود من در همان ديروقت شب در پايان جلسه طولاني جمع‌بندي امتيازها و تعيين نامزدها تايپ كردم تا همراه با خبر نامزدها روي سايت برود. فايل فهرست ارزيابي به صورت جدول بود، بدون سال انتشار و بنده كه هنوز در اين عرصه‌ها جاهلم نمي‌توانستم آنها را از جدول درآورم و فرمت‌شان را به فرمت سايت تبديل كنم. نشستم بعد از خبر نامزدها، همه صد و اندي رمان را با نام نويسنده و ناشر و سال نشر تايپ كردم. كار تا روز بعد ادامه يافت. (نگويند حالا كه يعني شب نخوابيد؟ خوابيدم و صبح كار را ادامه دادم، دقيقاً به اين دليل كه ممكن بود بر اثر خستگي اشتباه كنم.) و به گمانم دو كتاب از قلم افتاد كه اتفاقاً درست پشت هم در فهرست ارزيابان آمده بود، شايد هم بيشتر و من هنوز بي‌خبرم. نام ناشر يكي از نامزدها هم اشتباه بود. به هرحال چون ممكن است بعداً بخواهيد بپرسيد، يك بار براي هميشه اعلام مي‌كنم فهرست كتاب‌هايي كه براي ارزيابي فرستاده‌ايم اشتباهاتي داشته است و اين اشتباهات را دوستان گوشزد كردند و ما طي فرآيند ارزيابي آنها را رفع كرديم. مثلاً مجموعه داستاني جزء رمان‌ها آمده بود. كتابي چاپ اولش نبود. نام ناشر كتابي اشتباه شده بود. كتابي در فهرست از قلم افتاده بود. هر تغييري در فهرست را به اطلاع ارزيابان رسانديم. اگر گفتند فلان كتاب را در فهرست نياورده‌ايد، رفته‌ايم و خريده‌ايم يا ناشر به رايگان در اختيارمان گذاشته و به ارزيابان گروه دوم هم خبر داده‌ايم كه اگر خوانده‌اند به آن امتياز بدهند. پس اگر هم كتابي حتي در فهرست ارزيابان نبوده هر كس كه خوانده بوده به ما خبر داده است و ما هم به بقيه. يعني اگر هم به فرض محال بنياد قصد حذف كتابي را داشته ارزيابان نگذاشته‌اند (خواهش هم مي‌كنم به فرض محالش دقت كنيد، فردا عليه‌مان به كار نرود). امسال تا جايي كه خبر دارم دو مورد بوده كه بنياد از قلم انداخته و ارزيابان هم هيچ‌كدام يا آن را نخوانده بوده‌اند يا به دليل دوسالانه شدن جايزه فراموشش كرده‌اند (كه شايد يكي از اشكالات اين دوسالانه شدن همين باشد).

يكي از آنها محاق سهيلا بسكي است كه دو داستان بلند است در يك كتاب، البته از لحاظ شكلي مشكلي با اين كتاب وجود دارد و آن اين است كه هرچند ما داستان بلند و رمان و مجموعه ‌داستان‌هاي به‌هم‌ پيوسته را در يك مقوله مي‌گذاريم- دقيقاً مثالي كه مي‌توان زد همين بحث بر سر شازده احتجاب است كه برخي آن را داستان بلند مي‌دانند نه رمان و همين در همان ابتداي كار ما را بر آن داشت داستان بلند را هم در كنار رمان قرار دهيم- اما اگر يك داستان بلند كتابي با دو داستان بلند ضعيف باشد و يكي مثلاً قوي، مي‌شود به نيمي از يك كتاب جايزه داد، يا بايد در مقوله مجموعه داستان قرارش داد، يا از داوران خواست كه در مورد اين كتاب به هر داستان بلندش امتياز جداگانه بدهند؟ البته كتاب محاق از قلم افتاد و هيچ ارزيابي هم متوجه اين مساله نشد. مقصودم اين است كه بعد از اينكه نويسنده‌اش اين اشتباه ما را مطرح كرد- هرچند بر اساس آنچه نوشته است انگيزه‌هايي براي آن پيش خود تصور كرده است- به فكر اين مساله شكلي افتاديم. اما اين را هم بگويم كه امسال كتاب شمايل تاريك كاخ‌هاي سناپور هم همين وضعيت را داشت و در فهرست ارزيابي رمان اين دوره قرار گرفت و به آن امتياز دادند، اما مي‌دانم كه در جايزه ديگري در فهرست مجموعه داستان قرارش داده‌اند. چون امسال اولين سالي است كه با چنين مساله‌اي روبه‌رو شده‌ايم بايد در موردش تصميم بگيريم تا در موارد بعدي تكليف‌مان روشن باشد. يك كتاب ديگر هم از قلم افتاده بود؛ «بيوتن»، كه باز ارزيابان‌مان هم اين از قلم‌افتادگي را به ما گوشزد نكردند و اگر هم آن را خوانده بودند، به دليل گذشت زمان فراموش كرده‌اند آن را به فهرست اضافه كنند و به آن امتياز بدهند. از اين بحث‌ها كه گفتم، آنها كه منصف‌اند يك نتيجه هم مي‌توانند بگيرند. اگر قصد بنياد بر حذف اثري از مرحله ارزيابي بود، قاعدتاً آن اثر را حتماً در فهرستي كه در سايت منتشر مي‌كند مي‌گنجاند تا اين سوگيري خود را بپوشاند. امسال كاملاً عكس اين اتفاق افتاده است، يعني كتاب‌هايي در فهرست ارزيابي بوده‌اند كه در فهرست سايت از قلم افتاده‌اند. اما از قلم افتادن دو كتابي كه در بالا اشاره كردم خطاي سهوي بنياد بوده است و از اين بابت از نويسندگان‌ و خوانندگان‌شان عذر مي‌خواهم چه باور كنند سهوي بوده است چه هرچه هم بگوييم از قبل تصميم گرفته‌اند كه باور نكنند.

جايزه گلشيري؟ حتماً خيلي معتبر است
نگران نباش، احتمالاً برنده شده‌ام

نگاهي به دهمين دوره جايزه ادبي هوشنگ گلشيري
 نگران نباش، احتمالاً برنده شده‌ام
شيما بهره‌مند - اردوان تراكمه

1 يك دهه گذشت از تاسيس بنيادي كه قرار بود و هست، نشاني از تداوم حضور هوشنگ گلشيري در عرصه ادبيات داستاني ما باشد.

در اولين روزهاي سرد زمستان هشتاد و نه، دهمين جايزه ادبي گلشيري در ميان جمعي از اهالي ادب و فرهنگ برندگان خود را اعلام كرد. از ميان جوايز مستقل ادبي پيش از اين جايزه روزي روزگاري برگزار شده بود. اما جايزه نويسندگان و منتقدان مطبوعات كه هر سال همين روزها جوايزش را اعلام مي‌كرد، به دليل غياب دبيرش، احمد غلامي، هنوز برندگانش را اعلام نكرده است. در جايزه گلشيري اما، داوران امسال «نگران نباش» نوشته مهسا محبعلي را در بخش رمان و «احتمالاً گم شده‌ام» سارا سالار را در بخش رمان اول از ميان رمان‌هاي دو سال اخير انتخاب كردند. داوران اين دوره عبدالله كوثري، محمود فلكي و هلن اوليايي‌نيا (بخش رمان) و گلي ترقي، كامران بزرگ‌نيا و علي خدايي (بخش رمان اول) در لوح تقدير اين برندگان از دلايل انتخاب‌شان نوشتند: داوران «نگران نباش» را به ‌دليل خلق زباني فشرده، درخور كنش داستاني و شخصيت‌ها و راوي با استفاده بجا از اصطلاحات زبان مخفي بخشي از نسل جديد و استفاده هوشمندانه از زلزله براي عيان كردن نابساماني‌هاي فردي و اجتماعي، برنده عنوان رمان دوسالانه شناختند و «احتمالاً گم شده‌ام» را نيز به دليل توفيق در خلق حضور قاهر شهر تهران با استفاده از عناصر شهري و غيبت سنگين حضور نويسنده بر روايت، برنده عنوان رمان اول دوسالانه شناخته است. پس به زعم اين جايزه - كه يكي از سه جايزه مستقل/ خصوصي ادبيات ماست- دو كتاب فوق برآيند ادبيات داستاني ايران در دو سال اخير بوده است. در هر صورت جوايز ادبي مستقل، حامل خصلتي بازتابي‌اند. آنها خارج از گفتار فرادست ادبي (جوايز رسمي) بازتاب‌دهنده حقيقت «وضعيت ادبي» هستند؛ آينه‌اي كه اوضاع و احوال ادبيات را در يك محدوده نشان مي‌دهد. پس جايزه گلشيري نيز از اين قاعده مستثني نيست. اما به طور قطع اين تمام ماجرا نخواهد بود، چرا كه نكته اصلي بدون شك همان «مازاد» جوايز ادبي است. آنجايي كه از منطق غالب خود در مقام يك نهاد، بنياد يا سازوكاري صرف فراتر مي‌روند و به شكلي در وضعيت مداخله مي‌كنند، خط و سير جريان‌هاي ادبي معاصر را شكل مي‌دهند يا آنها را برهم مي‌زنند و حامل خصلتي اساساً اضطراري مي‌شوند. چرا كه جوايز مستقل ادبي در وضعيت‌هاي انضمامي پيشاپيش در كنار «ادبيات اقليت» به معناي گسترده‌اش قرار مي‌گيرد؛ جوايزي كه همچون تمام نمونه‌هاي فراواني كه در قرن بيستم شاهد بوده‌ايم، مي‌توانند ميانجي‌اي باشند براي بيان جريان‌ها و جنش‌هاي ادبي و هنري. هوشنگ گلشيري جايي نوشته است كه ادبيات معاصر ما- هر چه باشد- نگاه ما را به جهان شكل داده است، پس بر آنچه بر ما رفته است يا مي‌رود نويسندگان، شاعران، نمايشنامه‌نويسان و حتي مترجمان ادبي مسوولند. حال اگر همراه داوران دهمين دوره جايزه بنياد گلشيري اين دو رمان را نماينده ادبيات معاصرمان در دو سال اخير بدانيم، ادبياتي كه به گفته گلشيري شكل‌دهنده نگاه ما به جهان پيرامون ماست، مساله اين است كه اين‌گونه ادبيات بازتاب‌دهنده چه نگاهي است. راوي زن «احتمالاً گم شده‌ام» زني سرگشته در درون خويش است كه يك روز روزمرگي خود را در شهر تهران روايت مي‌كند؛ زني كه گويي در ميان چارچوب‌هايي گير كرده است و حتي تهران و بزرگراه‌هايش را سقفي نامرئي مي‌بيند. و «نگران نباش» نيز به واسطه زلزله، ويراني نسلي را به تصوير مي‌كشد كه فاقد آرمان و منفعل است. حال اين دو رمان با بازنمايي زندگي روزمره شكل‌دهنده چگونه نگاهي به جهان پيرامون ماست؟

2 اما در مراسم امسال فرزانه طاهري ابتدا به رسم هر سال از روند دهمين جايزه گفت و بر اين ده سال مروري كرد: «در اين ده سال مدام تلاش كرده‌ايم كه راه‌هاي بهتري براي برگزاري اين جايزه پيدا كنيم. شيوه را چند باري تغيير داده‌ايم. مثلاً از يك دوره‌اي شروع كرديم به فرستادن فرم‌هايي براي اهل ادبيات تا به كتاب‌هايي كه در سال مي‌خوانند، طي سال‌ امتياز بدهند و ما با اين فرم‌ها نامزدها را معلوم كنيم. بعد در دوره‌اي ديديم جامعه كتابخوان انگار دل و دماغ ندارد. آدم‌ها كتاب‌ نمي‌خواندند. در دوره هشتم هم كه داوران‌مان برنده‌اي اعلام نكردند و بنياد را به فكر انداختند كه شايد به دليل برخي سختگيري در دادن مجوز، بهتر است به لحاظ كيفي و كمي يك سال رمان‌ها و سال بعد مجموعه داستان‌ها را بررسي كنيم كه البته انتقادهايي را برانگيخت. و اين است كه ما در حد توان‌مان تلاش كرده‌ايم و روش‌هاي گوناگون را آزمايش كرد‌ه‌ايم و اين را نه نشانه ضعف بنياد كه نشانه قوتش مي‌دانيم. لااقل نشانه نيت برگزاركنندگانش براي بهتر و موثق‌تر شدن آن.» فرزانه طاهري از مشكلات تعيين و انتخاب داوران هم گفت؛ اينكه بسياري به دلايل مختلف مثلاً اينكه به داوري اثر ادبي اعتقادي ندارند يا حوصله دردسر نداشتند. و گفت: «سعي كرديم از صحنه روز عقب نمانيم و چهره‌هاي جديد را هم شناسايي كنيم و البته با داوراني كار كنيم كه شايستگي دارند.»‌ او از غياب احمد غلامي نويسنده و دبير جايزه ادبي نويسندگان و منتقدان هم گفت: «دوره گذشته درويشيان از رضا خندان گفت كه در ميان ما نبود و امروز هست و سال گذشته كسي در ميان ما بود و امسال نيست؛ احمد غلامي كه اميدواريم به زودي در چنين مراسمي حضور يابد.» نسترن موسوي هم از طرف كميته جايزه گزارشي از روند انتخاب برندگان خواند؛ از نحوه امتياز دادن داوران از صفر تا 9. اعلام نامزدها، اشاره به محدوديت‌ها، نداشتن تمركز و دفتر و دستك و از اشتباهات سهوي بنياد كه آنها را در نظر ديگراني مغرض جلوه داده عذر خواست. در اين مراسم از علي‌اشرف درويشيان نويسنده پيشكسوت نيز قدرداني شد. حسن كيائيان مدير نشر چشمه و از دوستان و همكاران قديمي او علاوه بر ارزش‌هاي ادبي و داستان‌نويسي درويشيان از شخصيت و انسانيت او سخن گفت. رضا خندان‌مهابادي هم كه سابقه همكاري با درويشيان‌ در تدوين چند كتاب را دارد، از تعهد درويشيان گفت. اينكه او آزادانديش، نقدپذير و عاطفي است و قدرشناسي‌اش به او حد و مرزي ندارد. و درويشيان را براي دو كلمه «انسانِ هنرمند» بودن او شايسته چنين تقديري مي‌داند. درويشيان نيز با اشاره به نقش هوشنگ گلشيري در ادبيات گفت: «هرگز فكر نكردم كه هوشنگ گلشيري در ميان ما نيست. همواره و تا هميشه او را در تمام جلسات در ميان خودمان مي‌دانم و هميشه حضورش را احساس مي‌كنم.» و ديگر محمود دولت‌آبادي تنديس و جايزه مهسا محبعلي را اهدا كرد و سارا سالار هم جايزه‌اش را از بابك احمدي دريافت كرد. او نفس وجود جوايز ادبي مستقل را مايه ايجاد نشاط در فضاي راكد ادبيات دانست.

3 در شرايط حاضر فارغ از تمام انتقادات و تحسين‌هايي كه متوجه اين جايزه ادبي است، بايد تاكيد كرد ماجرا نه اعتراض به برنده نشدن يك يا چند رمان (محتوا) و نه حتي نقد كليت جايزه (شكل) است بلكه حفظ اين شكل/ محتوا (جايزه ادبي گلشيري) به عنوان عنصري اخلال‌برانگيز در وضعيت نمادين و دست گذاشتن بر تناقض‌ها و شكاف‌هاي آن است و بنياد گلشيري شايد بهتر است با نگاهي دوباره به اهدافي كه خود برشمرده است: اهداي جايزه سالانه به آثار برتر ادبيات داستاني و نقد ادبي و تشكيل كارگاه‌هاي داستان‌نويسي، جلسات داستان‌خواني و نقد و بررسي و غيره، و به خاطر جايگاه(Position) پرتنشي كه در وضعيت‌ ما دارد، بتواند نوعي قلمروهاي آزاد ادبي خلق كند فرصت حضور دهد و دست‌اندركار نوعي سياست مرئي‌سازي باشد؛ مرئي كردن تمام آنچه نامرئي شده است.


نرم افزار خبر : شرکت ارتباطات نوین فرانام